on your horizon

a strangely isolated place

on your horizon

a strangely isolated place

...و در پایان خنده آخر از آنِ مفیستوفلس است.

از این که دارم محو می‌شم و از خاطر همه می‌رم و فراموشی... خوشحالم اما از مسیری که دارم طی می‌کنم و مدتی که طول می‌کشه تا به نتیجه نهایی برسم، نه.

این اواخر به این نتیجه رسیدم که هر چی سنم بالاتر می‌ره بی‌شعورتر می‌شم و هر بار مرزهای بی‌شعوری رو در می‌نوردم.

طرح تاریک یک سایه

بر چهره آب

در یک سپیده‌دم خاکستری

Who is blessed amoung us and most deserves the first call?